اصطلاحات راوری (اصطلاحات مربوط به حمل بار با الاغ)

ابزار و آلات مربوط به حمل بار با الاغ

Image result for ‫حمل بار با الاغ‬‎

 

ابزاری که وسایل را در آن جای می دادند:

خورجین، خورِه، خورجینو، باردون، چاک، جِوال، تایچه، گونی، شالکی، چادِرشِو، جابَند، چادِر شَب

 

ابزاری که با ان بار را محکم می کردند:

طِناف، طِناف سیمی، طِناف پَمبِه یی، یا طناف پُمه یی، طِناف مویی، رِسپون، رِسپون سیس، کِلاک، کِمَند

 

ابزار بستن یا نگه داشتن و هدایت حیوان:

اِوسار، کَل اِوسار، زِنجیر اِوسار، سِر اِوسار، میخ طِبیله، دَنِه، زِنجیر خر رونی

 

قطعات مختلف پالون الاغ:

شال خَر، پالون خَر، تَنگ، رونِکی، گِبر، قاش پالون، سیفال، لاف کانِه، رُوار، آسِر، طِوق گَرد

این سِرِ گُدارِ اُرمِکی

خِرِ مَن نَه تَنگ داره نَه رونِکی

 

نحوه ی بستن وسایل روی الاغ:

بستن معمولی، خر بَندو، سینه بَند، شیر دُمبی، قاطِر بَند، نون اِو دادن

اصطلاحات راوری

برای این پست قسمتی از اندام های بدن و حالت خای آن در گویش راوری را نوشتم.

امید است بپسندید

مُدِنگِ سَر

شير دُنگ

پِسِ كَلِه

پُشتِ كَلِه

پِي كَلِه

كَل

تاس

كَل پِخال

پيشوني

تِكِ توري

اَبرو

مُجِنگ

چِش

كِلاج

گيسِلو

یوزپلنگ ایرانی نماد شهر راور یکی از آخرین پناهگاه های این وحشی زیبا - ورودی راور از سمت کرمان در کنار جایگاه CNG

 

باورهای مردم راور در خصوص خواب دیدن

اگر در خواب ببينيم فردي كه هنوز زنده است مرده. عمر او طولاني خواهد ‌شد.

اگر در خواب ببينيم فردی كه قبلا مرده بوده مرده است به احتمال زياد يكي از بستگان ما از دنيا خواهد رفت.

اگر هنگام خواب دیدن در صحنه ای خون ديده شود، تمام خواب باطل است و نبايد به آن هيچ اعتنايي كرد. می گویند خون خواب را باطل می کند.

بنای مسجد النبی سرچشمه شهر راور - ورودی راور از سمت کرمان - در همسایگی پمپ بنزین و CNG

 

چند روزی نبودم . . .

سلام دوستان و همراهان گرامی

چند روز نبودم و به همین دلیل در این جا هم پست جدیدی وجود نداشت.

چون ایجاد پست جدید منوط به وجود صاحب آن است.

در مشهد الرضا و پایتخت معنوی دل های مشتاق

در کتار مضجع شریف حضرت علی ابن موسی الرضا

علیه آلاف تحیه و الثنا

نایب الزیاره همه شما بودم.

Image result for ‫حرم امام رضا‬‎

از همین جا و همین زمان حلول ماه رجب را به شما همراهان تبریک می گویم.

دستور تهیه ی یک غذای ساده و محلی راوری (آرت برشتو)

طرز تهیه یک غذای ساده و محلی راوری

آرت بِرِشتِو (art bereshtew)
در این پست دستور طبخ یک نوع غذای محلی راوری را برایتان شرح می دهم که ضمن ساده بودن، زمان کمی برای تهیه ی آن لازم است و بسیار مقوی هم می باشد.

البته شاید امروزه با وجود انواع فست فودها و خورش های رنگین،  دیگر کسی سراغ این غذای اصیل نرود ولی این دلیل نمی شود ما فرهنگ خود و نیاکانمان را به فراموشی بسپاریم. بنابراین همه وظیفه داریم تا جایی که برایمان مقدور است نسبت به حفظ و ترویج و توضیح آداب اجدادمان همت گماریم. امیدوارم توضیحاتی که در ادامه راجع به این غذا می دهم مفید بوده و بتواند قسمتی از دین بزرگی که نسبت به گذشتگان بر گردن دارم را ادا نماید.  

دوستدار همه ستاره سهیل

= = = = = = = = = = = = = = = = = = = =

و اما دستور طبخ "آرت بِرِشتِو"

ابتدا مقداری آرد گندم الک شده (مقدار آرد بستگی به تعداد افراد دارد و معمولا برای هر نفر یک فتجان آرد کافی است) را در قابلمه ای ریخته و چند قاشق روغن به آن اضافه می کنیم و روی حرارت ملایم قرار می دهیم تا تف خورده و مزه ی خامی آرد گرفته شود.

روغن مورد استفاده می تواند هر نوعی باشد از قبیل روغن مایع یا جامد معمولی، روغن دمبه گوسفند یا انواع دیگر روغن.

ضمن تف خوردن آرد، نمک، زردچوبه و ادویه ی لازم را به آن اضافه می کنیم. در ادویه ی مورد استفاده حتما این سه قلم "مَرزَنگو (مرزنجوش یا مرزنگوش)، شنبلیله و فلفل سیاه" باید وجود داشته باشد. طعم خوش غذا بستگی به نوع و مقدار مرزنگویی است که در آن استفاده می شود. مقداری هم رب گوجه به آن اضافه می کنیم. (به جای رب گوجه می توان از گوجه ی تازه که رنده شده باشد یا گوجه ی خشک کوبیده استفاده کرد.)

پس از این که این مواد با هم تف خوردند به مقدار لازم آب به آن اضافه می کنیم و صبر می کنیم کمی بجوشد و به قوام آید.

در ضمن جوشیدن غذا می توانیم به ازای هر نفر یک تخم مرغ در آن بشکنیم و در موقع سرو در ظرف هر نفر یک تخم مرغ می اندازیم.

اگر به تعداد کافی تخم مرغ وجود نداشته باشد، راه دیگری وجود دارد که همه به نسبت مساوی از تعداد کمتر تخم مرغ بهره ببرند. به این ترتیب که وقتی غذا در حال جوشیدن ملایم است، هر تعداد تخم مرغ که داریم (مثلا یکی یا دو تا) در سر آن ها را سوراخ کوچکی ایجاد می کنیم و از همین سوراخ کوچک محتویات داخل تخم مرغ شامل زرده و سفیده را به غذا اضافه می کنیم و مرتب به هم می زنیم تا تخم مرغ ها به صورت ذرات کوچکی در تمام غذا پخش شود. (به این کار شِفتِو (sheftew) کردن تخم مرغ می گویند) بعد از پختن تخم مرغ ها غذا آماده است.

نکته مهم این که تخم مرغ از مواد اصلی این غذا نیست و می توان غذا را بدون تخم مرغ هم سرو کرد.

باید توجه داشت حرارت در تمام مدت طبخ غذا باید بسیار ملایم باشد تا از سوختن آرد و سایر مواد آن جلوگیری شود.

در ضمن به این غذا "قاتِقِ آرتو" (qateq e artu) یا "قِتِقِ آرتو" (qeteq e artu) هم گفته می شده.

امیدوارم از پختن و خوردن غذایی به این سادگی لذت ببرید.

منتظر نظرات ارزشمند شما عزیزان هستم   

ضرب المثل های راوری (کلو کلو ت هسی)

ضرب المثلی بین قدیمی های راوری رایج بود ولی امروزه شاید کمتر از آن استفاده شود.

خلاصه ضرب المثل این بود:

"کِلِو کِلِو تِ هَسی" (kelew kelew te hasi)

اما کامل آن چنین بود:

"کِلِو کِلیو تِ هَسی، اَگِه بِتِری پیدا شُد تِ پَسی، اَگِه هِشکی پیدا نِشُد بازَم تِ هَسی"

(kelew kelew te hasi, age beteri peyda shod te pasi, age heshki peyda neshod bazam te hasi)

و اما اصل داستان این ضرب المثل از کجا پیدا شده؟

نقل می کنند در زمان قدیم نیز همانند عصر حاضر پدیده ی شوم بی شوهری و کمبود خواستگار وجود داشته.

برای دختری که به قول امروزی ها ترشیده بوده یا از وقت ازدواجش گذشته بوده از بد حادثه یک خواستگار کچل سمج پیدا می شود.

به این بنده خدای کچل در آن روستا یا شهر محل زندگی "کلو" می گفتند.

دختر که نمی خواسته همین خواستگار کچل یا کلو را نیز از دست بدهد و در ضمن دلش به دنبال خواستگارانی بهتر و خوشتیپ تر هم بوده، برای به دست آوردن دل این کچل بینوا این ضرب المثل را به کار برده است.

"کلو کلو ت هسی، اگه بتری پیدا شد ت پسی، اگه هشکی پیدا نشد بازم ت هسی"

یعنی ای کچل فعلا تو به عنوان خواستگارم هستی، اگر فرد بهتر و مناسب تری پیدا شد تو پست هستی و به درد نمی خوری ولی اگر هیچ کس پیدا نشد باز هم تو را به عنوان خواستگار قبول می کنم.

این مثل را اشخاصی برای خودشان به کار می برند یا در مورد افرادی به کار می رود که برای انجام کاری انتخاب می شوند ولی بعد از مدتی  شخص دیگری را به جای آن ها به کار می گمارند اما چون شخص جدید را مناسب آن کار نمی یابند یا به او کاری دیگر محول می کنند، باز سراغ همان فرد اول می روند و او را سر همان کار سابق بر می گردانند.

نمونه ی بارز این اتفاق در تیم ملی فوتبال عربستان چندین سال قبل به صورت مکرر اتفاق می افتاد.

شخصی در جمع فوتبالی های این کشور وجود داشت به نام "ناصر الجوهر" ایشان همیشه ی خدا دستیار مربیان خارجی تیم ملی فوتبال عربستان بود. (البته تا جایی که یاد دارم در مقطعی کوتاه به عنوان سر مربی تیم ملی فوتبال این کشور هم انتخاب شد) هر مربی خارجی که فدراسیون فوتبال عربستان از او ناراضی بود فوری برکنار می شد و "ناصر الجوهر" جای او را می گرفت. اما به محض انتخاب سر مربی جدید باز ناصر خان به عنوان دستیار بود. در این گونه موارد این ضرب المثل را در مورد "ناصر الجوهر" می توان به کار برد.

 

Image result for ‫خواستگار کچل‬‎

 

با امید حفظ و نگهداری فرهنگ بومی و اصیل شهرمان راور

باورهای مردم راور در خصوص خال بر اندام بدن

در خصوص داشتن خال بر اندام مختلف بدن، این باورها در بین مردم راور وجود داشته است. که آن ها در قالب جملاتی آهنگین بیان می کردند.

 

 

کاروانسرای دربند واقع در 50 کیلومتری جاده راور مشهد (سمت راست جاده فاصله تا جاده آسفالت حدود 2 کیلومتر)

 

هركه دارد خال رو آن نشان آبرو

هركه دارد خال دست آن نشان مشهد است

هركه دارد خال پا آن نشان كربلا

هركه دارد خال چِش (چشم) آن نشانه در بِهِش (بهشت)

هر كه دارد خال گردن آن نشانه در جِهَندَم (جهنم)

هر كه دارد خال سينه آن نشانه در مدينه

اصطلاحات راوری

لاب چيني

لابر شدن

لابي

لاترغم

لاتور

لاخ لخر

لار

لاری

لاس مي زنه

لاش كردن

لاشم مي‌لرزه

لاشو

لاشخوار

لاشي

لاشي گردن شلو

قلعه قهقهه راور واقع در بین روستاهای دهشیب و علی آباد در 5 کیلومتری شرق راور

 

اصطلاحات راوری

تيش كار

تيفيد

تيقه

تيل

تيلاش چو

برج های امیر راور- خیابان معلم بعد از 4 راه

تيلكي خوردم

تيله دادن

تين

تين گريز

تيو

معرفی راور از دید علامه دهحدا

با سلام

در این پست معرفی شهر راور و آن چه به نام راور در ایران و بلکه در دنیا وجود دارد را از لغت نامه علامه دهخدا انتخاب کردم.

البته دوستان راوری و احتمالا سایر هم استانی های محترم مستحضر هستند که این معرفی از دو جهت باید موزد توجه دقیق قرار گیرد.

اولا این اطلاعات مربوط به سالیان قبل از انقلاب می باشد که هنوز شهرستان کوهبنان به عنوان یکی از دهستان های راور بوده و مشخص است که جمعیت ، محدوده جغرافیایی و سایر اطلاعات از آن زمان تا کنون دچار تغییرات اساسی شده است. 

و دوم چون کسانی که به جمع آوری اطلاعات اقدام کرده اند راوری نبوده اند و کتاب لغت نامه امکان درج مطالبی مبسوط را ندارد ، این اطلاعات بسیار ناقص و توضیحات در حد همان لغت نامه می باشد و چه بسا که بعضی از این اطلاعات نادرست هم باشند.

امید است دوستان راروی همکاری نموده و اطلاعات کاملی از شهرستان ارائه دهیم تا این دیار خفته در دل کویر را بهتر و بیشتر به جهان بشناسانیم

با تشکر

ستاره سهیل

 ÃƒÂƒÃ‚˜Ã‚ªÃ˜ÂµÃ˜Â§Ã™ÂˆÃ™ÂŠÃ˜Â± جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

راور ]وَ] (اِخ) قصبه­ ی مرکز بخش راور از شهرستان کرمان واقع در 200 هزار گزی شمال کرمان ، کنار راه فرعی کرمان - مشهد این قصبه در جلگه واقع شده و هوای آن معتدل و جمعیت آن  2500 تن می ­باشد

آب آن از چند رشته قنات تأمین می ­شود محصول عمده­ ی این قصبه حبوب ، پنبه ، میوه و لبنیات است پیشه ­ی مردم کشاورزی و دامپروری و صنایع دستی زنان بافتن قالیچه ، کرباس ، گلیم و قالی با نقشه است.

راور در حدود 200 باب دکان و دو دبستان دارد ادارات دولتی عبارتند از بخشداری ، دارایی ، فرهنگ ، پاسگاه ژاندارمری

انار راور به خوبی معروف است (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)

موضعی است در وسط لوت نزدیک کوهبنان و به هشت فرسنگی آن معدن گوگرد است و گویند هم بدان نزدیکی معدن طلاست (یادداشت مؤلف) و رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان و فرهنگ آنندراج و انجمن آرا شود

راور ]وَ] (اِخ) یکی از بخش­ های پنجگانه ­ی شهرستان کرمان است این بخش در شمال کرمان واقع و حدود آن به شرح زیر است: از سوی شمال به دشت لوت مرکزی ، از سوی خاور به دشت لوت کرمان ، از سوی جنوب به بخش زرند و دهستان کوهپایه ، از سوی باختر به شهرستان رفسنجان و بخش بافق از شهرستان یزد

منطقه­ ای است کوهستانی ، آب و هوای بخش در دهستان کوهبنان و قسمتی از دهستان حومه سردسیر ، و قسمت­ های مجاور لوت گرم و معتدل است آب قراء بخش از چشمه و قنات و زه آب رودخانه تأمین می­ شود محصول عمده ­ی بخش غلات ، حبوب ، لبنیات و پنبه می ­باشد شعبه­ ای از سلسله­ ی جبال مرکزی ایران که جهت آن از شمال باختری به جنوب خاوری است از وسط این بخش می­ گذرد از قلل مهم آن کوه طغرالجرد با ارتفاع 2600 گز است که دهستان حومه­ ی راور در خاور دهستان کوهبنان در دامنه ­ی باختری آن واقع شده است و سرچشمه­ ی تمام قنات­ های هر دو دهستان از این کوه می ­باشد از کوه­ های مهم دیگر بخش ، کوه دربند است که در شمال خاوری بخش واقع و ارتفاع آن 2440 گز است رودخانه ­های این بخش در تمام مدت سال در طول خود آب دائم ندارند ولی در برخی از نقاط آب از سطح رودخانه به طور چشمه تراوش می ­کند و در نقط ه­ی دیگر محو می­شود این رودخانه ­ها به شرح زیرند:

  1. رود حوض پنج: که از کوهستان خاوری زرند و کوهپایه سرچشمه می­ گیرد و پس از عبور از حوض پنج و حوض سه ، در پنج هزار گزی جنوب خاوری مرکز بخش جهت خود را که از جنوب به شمال است تغییر می ­دهد و به سوی خاور منحرف و به شکاف سرگزان وارد می ­گردد از ابتدای شکاف دارای آب است و پس از مشروب ساختن چندین قریه­ ی مجاور ، از کوهستان خارج و به نمک زار شهداد منتهی می ­شود
  2. رودخانه ­ی سرگردان: که از کوه طغرالجرد سرچشمه می ­گیرد و از دهستان مرکزی عبور می ­کند این رودخانه در هنگام بارندگی و سیلاب برای راور و دیه­ های اطراف آن خطرناک است چنان­که در سال 1320(ه.ش) نیمی از قصبه­ ی راور و چند ده اطراف آن را از بین برده است چند رود کوهستانی دیگر به رود سرگردان پیوسته به دشت لوت منتهی می ­شود

راه فرعی کرمان به مشهد از طریق کوهبنان و راور می­ گذرد و به «نای بند» و سپس به «فردوس» منتهی می ­شود این بخش از 2 دهستان و 287 آبادی تشکیل شده و جمعیت آن 25450  تن به شرح زیر است: دهستان حومه 56 آبادی با 12500 تن جمعیت دهستان کوهبنان 231 آبادی با 12950 تن جمعیت (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)

راور ]وَ] (اِخ) شهر بزرگی است در سند (از معجم البلدان ج 4) نام قصبه ­ای است در شبه قاره ­ی هند واقع در استان بمبئی سر راه آهن بمبئی - اﷲآباد صاحب معجم البلدان که گفته در سند شهر بزرگی است باید همین باشد و نیز گفته ­اند که در ناحیه­ ی غور واقع در مرز افغانستان و هندوستان زمینی بوده است  (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)

بس راور (اِخ) نام قلعه ­ای به هندوستان رجوع به جهانگشای جوینی چ 1344 (ه  ش) لیدن ج 2 ص 147 شود

قنات راور ]ق َ وَ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، واقع در هشتاد و چهار هزار گزی کهنوج و سه هزار گزی خاور راه فرعی کهنوج به میناب سکنه ­ی آن 30 تن است (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)

کرج روز راور شهری بزرگ است و آبادان و با نعمت و مردم بسیار ؛ و جای بازرگانان ؛ و از وی زعفران بسیار خیزد و پنیر که به همه ­ی جهان ببرند (حدودالعالم ص141)

شعر کودکانه راوری

روز رَف به كو

ليلا بُدِو گوشتا ر بِكو

گوشتا رِ گربه بُرده

ليلا اَ غُصه مُرده

ليلار كِردن تو تُربِه

دادن اَ پُشتِ گربه

گربه گُف من شِپِشَم

ميون باغ كشمشم

مادر شورم كه كوره

آش مي­پزه كه شوره

نون مي‌پزه كُلُفتي

بِخوري كه وَر نِيُفتي (نِخوری که وَر مِیُفتی)

 

اصطلاحات راوری

يَ نوني بِگير زيرِش

يَ هِو

ياد بيد كِردن

ياد گُمار کِردن

يَ ‌چيزي دِور سِرِ كُلاش مي‌گَرده

يَ رِو

يِقول

يِكِ تاري

يِكِ چار رَفتن

يُلغار ‌گَشتَن

يُرت

يُزَ

يونج اُشتِرو

يونجه

يونجه دِيونِو

ضرب المثل های راوری

باد اُوُرده رِ باد مي بِره

باد باروني اومده تَرِكا به هم اومده

باد كه ميا اِبال جارو

بادنجون بم آفت نداره

بادي اَ پُشتِمون بِخوره

باريك مي زيسه

بازار تيزي مي كنه

بچه عزيزه تربيت اَ بچه عزيزتره

بچه همسايه زودی بزرگ مي شه

بچه يِگونه يا خُل مي‌شه يا دِيونه

اصطلاحات راوری

اِو داغو ،  اِو گَرمو

 اِولِنگون

اِوسار

اِسپِریچو

اَلِو گِرِفتَن

اَ پُشتی ، اَ بالایی کِسی دَر اومِدَن

اِوشین

جوغَن

جُریدَن

چِنزو

توره

تِوِه

تَناخوارو

تِرمِه

تَ گا

تِج

تالِه

تُمبیدَن

تِرتِر کِردَن

باز هم یک سری اصطلاحات راوری. مخصوصا معانی و تلفظ فینگلیش آنها را نیاوردم تا اگر سئوالی برای خوانندگان پیش آمد در موردش توضیح دهم.

 

اصطلاحات راوری

سلام

برای این پست تعدادی اصطلاح که با کلمه زیر شروع می شود را آوردم

امید است دوستان راوری برای تکمیل آن همکاری کنند

تلفظ فینگلیش آنها را ننوشتم اگر لازم باشد بفرمایید حتما بنویسم

و نیز معادل فارسی این کلمات و اصطلاحات را نیز اگر نیاز باشد بنویسم

با تشکر

زیر اِو

زیر پوش

زیر جُلِکی

زیر چُفتی

زیر زِمّار

زیر سِرِش نِشِستَن

زیر شلواری

زیر مِنَت شِدن

زیر مال

زیرو

زیره

 

ضرب المثل های راوری

دوستان و همشهریان راوری سلام

برای امروز چند ضرب المثل اصیل راوری انتخاب کردم

لطفا بخوانید و نظرات خود را پیرامون آنها و هر گونه توضیحی لازم بود مرحمت فرمایید 

با تشکر

اَ اِو چراغ روشن می کنه

اَ ای خونه وِرون خونه که فردا عید قربونه

اَ ای گوشش می شنوه اَ او گوشش در می کنه

اَ بز بِدُز

اَ چا دراومدیم اُفتیدیم تو چاکو