مطالب طنز و فکاهیات

سنگ بزرگ را برداشت . . .

شنیده بودم سنگ بزرگ نشانۀ نزدن است . . .

اما وقتی سرم را شکست . . .

فهمیدم . . .

بعضی افراد تابع هیچ قاعده و قانونی نیستند . . .

ای زبان! هم گنج بی‌پایان تویی

ای زبان! هم گنج بی‌پایان تویی
ای زبان! هم رنج بی‌درمان تویی
هم صفیر و خدعۀ مرغان تویی
هم انیس وحشت هجران تویی

مولوی

پانویس:

صفیر: بانگ و فریاد مرغان

اخم بر چهره منه کاین دل من می‌گیرد

اخم بر چهره منه کاین دل من می‌گیرد

خنده بر لب چو زنی غصه و غم می‌میرد

هر چه کنی بکن، مکن، ترک من ای نگار من!

هر چه کنی بکن، مکن، ترک من ای نگار من!

هر چه بری ببر، مبر، سنگدلی به کار من

هر چه نهی بنه، منه، پرده به روی چون قمر

هر چه دری بدر، مدر، پردۀ اعتبار من

هر چه کِشی بِکِش، مَکِش باده به بزم مدعی

هر چه خوری بخور، مخور، خون من ای نگار من!

هر چه دهی بده، مده، زلف به باد ای صنم!

هر چه هِلی بِهِل، مَهِل پای به رهگذار من

هر چه کُشی بِکُش، مَکُش، صید حرم که نیست خوش

هر چه شوی بشو، مشو، تشنه به خون زار من

هر چه بُری بُبُر، مَبُر، رشتۀ الفت مرا

هر چه کنی بکن، مکن، خانۀ اختیار من

هر چه روی برو، مرو، راه خلاف دوستی

هر چه زنی بزن، مزن، طعنه به روزگار من

شوریده شیرازی

چه قدر لاغر بودم این‌جا

جملهای که هر انسان به طور غریزی هر بار هنگام دیدن عکسای قدیميش ‌به کارمي‌بره: "چه قدر لاغر بودم این‌جا"

مظالب طنز و فکاهیات

دم مسجد به یارو می‌گن: نزار گاوات بیان تو مسجد . . .

میؤگه: چه کنم؟ حیوونن! نمی‌فهمن!!!

خودم که می‌فهمم تا حالا دیدین پامو تو مسجد بگذارم؟؟؟!!!

چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟

بگذار تا مقابل روی تو بگذریم

دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

شوق است در جدایی و جور است در نظر

هم جور به، که طاقت شوقت نیاوریم

روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست

بازآ که روی در قدمانت بگستریم

ما را سری است با تو که گر خلق روزگار

دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من

از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم

ما با توایم و با تو نه‌ایم اینت بلعجب

در حلقه‌ایم با تو و چون حلقه بر دریم

نه بوی مهر می‌شنویم از تو ای عجب

نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم

از دشمنان برند شکایت به دوستان

چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟

ما خود نمی‌رویم دوان در قفای کس

آن می‌برد که ما به کمند وی اندریم

سعدی تو کیستی که در این حلقۀ کمند

چندان فتاده‌ای که ما صید لاغریم

مطالب طنز و فکاهیات

یارو می‌ره حَرَم . . .

داد می‌زنه . . .

آقا! شلوغ نکنید . . .

حاجت‌ها قاطی می‌شه . . .

من فلج بودم . . .

تو شلوغی پارسال حامله شدم . . .

نبری گمان که دیگر، ز دلم برفته باشی

نبری گمان که دیگر، ز دلم برفته باشی

تو عزیز دل مایی، هر کجا نشسته باشی

زندگي يك هديه است كه بايد از آن لذت برد . . .

زندگي يك هديه است كه بايد از آن لذت برد . . .

نه مشكلي كه بايد حلش كرد . . .

با توام ای دشت بی پایان، سوار ما چه شد؟

با توام ای دشت بی پایان، سوار ما چه شد؟

یکه تاز جاده‌های انتظار ما چه شد؟

آشنای "لا فتی الا علی" این‌جا کجاست؟

صاحب "لا سیف الا ذوالفقار" ما چه شد؟

چارده قرن است، چل منزل عطش پیموده‌ایم

التیام زخم‌های بی شمار ما چه شد؟

چشم یوسف انتظاران را کسی بینا نکرد

روشنای دیده‌ي امیدوار ما چه شد؟

ذوالجناحا! عصر ما چون عصر عاشورا مباد

دشت را گشتی بزن، بنگر سوار ما چه شد؟

باز ای "موعود"، بی تو جمعه‌ای دیگر گذشت

کُشت ما را بی قراری!، پس قرار ما چه شد؟

می‌نشینیم تا ظهور سرخِ مردی سبز پوش

آن زمان دیگر نمی‌پرسیم بهار ما چه شد؟

چند بیت نوستالوژی برای نامه نگاری

چند بیت نوستالوژی برا دهۀ پنجاه و قبل از آن و شاید برای سالهای دهۀ اول شصت.

اون روزایی که نه خبری از تلفن بود، نه اینترنت، نه فضای مجازی و گروههای مختلف اجتماعی.

حتی تو بسیاری از شهرهای کوچک مانند شهر من - راور - چیزی به عنوان کد پستی هم وجود نداشت.

تنها وسیلۀ ارتباط بین دوستان و اقوام از فاصلههای دور و نزدیک نامههایی بود که گاه و بیگاه ارسال میشد.

بیشتر نامهها هم مربوط به سربازان وظیفهای بود که خدمت زیر پرچم یا به قول قدیمیترها، اجباری رو انجام میدادن و گاه در طول دو سال خدمت یک یا نهایت دو بار میتونستن برای دیدن خونواده به مرخصی بیان.

چه بسا در همون شهر محل خدمت، کاری هم دست و پا میکردن و برای تمام عمر همونجا موندگار میشدن.

رسم هم نبود نامه رو در خونه بیارن. بلکه پشت پاکت، یه آدرس سر به راه، مانند یه مغازۀ مشهور رو مینوشتن و پستچی هم نامه رو به اون آدرس تحویل میداد. برای گرفتن نامه باید بارها به اون مغازه مراجعه میکردی و هر بار میشنیدی که هنوز نامهای برای شما نیومده.

خلاصه یه دوران خیلی پر خاطره و عجیبی بود.

یادش بخیر.

اونایی که اون دوران رو تجربه کردن خوب یادشونه این چیزا رو.

نمونۀ شعرهایی که تو نامهها مینوشتن اینا بود:

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

مرکب در قلم مانند آب است

خجالت می‌کشم خطم خراب است

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

ای نا مه که می‌روی به سویش

از جانب من ببوس رویش

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

شلامی چو بوی خوش آشنایی

بر آن مردم دیدۀ آشنایی

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

دوستی با هر که کردم خصم مادرزاد شد

آشیان هر جا گرفتم خانۀ صیاد شد

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

نمکدان بی نمک شوری ندارد

دل من طاقت دوری ندارد

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

نامه را گر می‌بری قاصد زبانی هم بگو

نامه را آهسته بگشا دل در آن پیچیده‌ام

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

چه خوش باشد که بعد از انتظاری

به امیدی رسد امیدواری

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

اگر خنده زني بر خط زشتم

به قرآن مجيد تند تند نوشتم

با عشق دوست ماند و با یار بی‌قراری

با عشق دوست ماند و با یار بی‌قراری

از دوست درد ماند و از یار یادگاری

حرفهایی از جنس بلور

آموخته‌ام كسي كه يادم نكرد . . .

من به يادش باشم . . .

شايد او تنهاتر از من باشد . . .

زندگی با آرزوها رو به روست

زندگی با آرزوها رو به روست

با تو بودن از برایم آرزوست

همیشه دلیل شادی کسی باش . . .

همیشه دلیل شادی کسی باش . . .

نه شریک شادی او . . .

و همیشه شریک غم کسی باش . . .

نه دلیل غم او . . .

لبیک یا خامنه ای

حقا كه تو از سلاله‌ي فاطمه‌اي

با خنده‌ی خود به درد ما خاتمه‌ای

زیباتر از این نام ندیدم به جهان

سيد علي حسيني خامنه‌اي

عکس نوشته سلام صبح بخیر زیبا برای مخاطب خاص

همین که تو هر صبح در خیال منی،
حال هر روز من خوب است
صبحت بخیر عشقم

اشعار طنز

آه! ای مرغ عزیز:

ران و بال و سينهات يادش بخير

قلب چون آئينهات يادش بخير

با سس قرمز چه زيبا مىشدى

خوب و دلچسب و دلارا مىشدى

تخم خود را لااقل از ما مگير

تا که با خاگينهات گرديم سير

به یکی می‌گن با سوئیس جمله بساز . . .

به یکی می‌گن با سوئیس جمله بساز . . .

می‌گه: زهرمار!!!

من دیگه با هیچی جمله نمی‌سازم . . .

شما دارین از ساده بودن من سوئیس‌تفاده می‌كنین . . .