عبدالله موسوی صالحی:
تا بود تمام زخم‌ها مرهم داشت
انگار وطن دوباره یک رستم داشت
پایان تمام افتخارات، اسمش
او واژه‌ای از جنس شهادت کم داشت
احمد خوانسالار:
خواب دیدم که فرج آمده در دولت عشق
باز فرماندۀ قدس است سلیمانی ما
حسنیه جباری:
دیدم که چراغ چشم دلها می‌رفت
یک شهر پی دیدۀ بینا می‌رفت
با اینکه کویر زادگاهت بوده است
تابوت تو روی دوش دریا می‌رفت
س: سلمان و راه دیگر عشقی، سلیمانی!
ل: لقمان و گاه دیگر عشقی، سلیمانی!
ی: یعقوب و سرباز عزیز یوسف زهرا
م: مقداد شاه دیگر عشقی، سلیمانی!
ا: انسان، فرشته، بهتر از هر دو مسلمانی
ن: نام و نگاه دیگر عشقی، سلیمانی!
ی: یک لحظه از چشم تو را باید کنم تصویر
عمار ماه دیگر عشقی، سلیمانی!
حمید حسینیان:
ماییم و دلی شکسته، شرمندۀ تو
غیرت، شده محتوای پروندۀ تو
امروز که دست مرگ را می‌گیری
جز نام "شهید"، چیست زیبندۀ تو؟
در سینۀ تو گرمی احساس علی است
آیین تو، آیین گل یاس علی است
ای غیرت ذوالفقار سرمایۀ تو!
دست تو صدای دست عباس علی است
بی‌تاب رهاییم، مجابم کن عشق!
در آتش خود شبی کبابم کن، عشق!
شایستۀ دار تو سری با من هست
با امضای خود انتخابم کن، عشق!
اندوه امیر بدر، سنگین آمد
چون ماتم شام قدر، سنگین آمد
بیدار شدیم، رادیو گفت: خبر
کوتاه، ولی چقدر سنگین آمد
حسین میچقانی:
تو رفتی و ماندنی شدی در دل ما
پیروز همیشگی شدی بر دل ما
خورشید، غروب می‌رود اما صبح
پر می‌شود از نشانه‌اش منزل ما
حسن لملیکی‌زاده:
تاریخ ندیده همچو ایرانی‌ها
خواهیم گرفت جان این جانی‌ها
نابودیشان به فضل حق نزدیک است
می‌خیزد از این بیشه سلیمانی‌ها
الهه فرحی:
در روی زمین یاور محرومان بود
در ظلمت شب امید مظلومان بود
آن کس که دلش آینۀ باور بود
در خلوت شب چشم بهارش تر بود
هادی زعیم:
از شهادت خبرت بود و نگفتی هرگز
پیش چشم همگان دست تو آخر رو شد
فاطمه ناصری‌فر:
در ماتم این بلای سنگین باید
از دیدۀ داغدارمان خون آید
"بی سر" نکند که باز گردد، سردار
"سر دار" خدا کند تنش باز آید
مهدی فتاحی:
در شجاعت نام تو ضرب‌المثل
نوش جانت شهد احلی من عسل
زهرا غلامزاده:
کاخ رؤیای تو با خاک یکی خواهد شد
وقت لشکر کشی حاج سلیمانی‌هاست
زهرا میریان کرمی:
ای غیرت ایمان‌ها
ای چارۀ بحران‌ها
هرگز نروی از یاد
در نعرۀ طوفان‌ها
از خون تو می‌روید
صد لاله به دامان‌ها
ای قاسم جبارین
سرلشکر میدان‌ها
از نام تو می‌افتد
صد لرزه به شیطان‌ها
سلام به همه دوستان و دنبال کنندگان محترم مطالب وبلاگ
یه تعدادی از دوستان تو کامنتهاشون گلایه کردن از نبودن و پست نگذاشتنم
از اوایل هفته موکب ام المصائب (خضرت زینب سلام الله علیها) راه اندازی شد و در مسیر زائران سپهبد شهید حاج قاسم عزیز کار پذیرایی از میهمانان و مسافران را عهده دار بود. بنا به وظیفه انسانی و همکاری با دوستان، چند روزی در این موکب مشغول خدمت رسانی بودم. به همین دلیل نتونستم اون طور که باید و شاید هم به وبلاگ خودم و هم به وبلاگ شما عزیزان سر بزنم از این بابت عذر خواهی میکنم. امیدوارم بتونم از این به بعد یه کم منظم تر باشم.
حسن یعقوبی:
بوسه بر انگشترت زد ماه، ای خورشید عشق!
می‌کشد آیینه از دل، آه، ای خورشید عشق!
روشن از خون تو گردیده است آفاق حیات
شب‌پرستان نیستند آگاه، ای خورشید عشق!
محمد کابلی:
باید اصلاً شهید می‌شد او
تا به مردانگی مَثَل باشد
و همیشه برای قاسم‌ها
مرگ شیرین‌تر از عسل باشد
پیمان سپهری:
هرچند که زخم‌خوردۀ پاییزیم
از جام بهار تا ابد لبریزیم
همخون سیاوشیم و خونخواه حسین علیه‌السلام
یک تن چو بیفتد همه برمی‌خیزیم
حسن رفیعی کشتلی:
زخمیم که التیام خواهیم گرفت
موجیم که انسجام خواهیم گرفت
سردار به قطره قطره خونت سوگند
روزی سخت انتقام خواهیم گرفت
اندیشۀ شوم کینه‌توزی دارد
آشفتگی شبانه‌روزی دارد
سردار محال بود بر خاک افتد
دشمن در بین ما نفوذی دارد
یک تکه جواهرید، نورید شما
اسطورۀ غیرت و غرورید شما
رفتید اگر چه، زود برمی‌گردید
زیرا که ذخیرۀ ظهورید شما
مریم قاسمی‌زادگان:
یک شال عزا به هر مسلمان بدهید
بوی خوش او را به گلستان بدهید
بابای تمامی یتیمان بود او
انگشتریش را به یتیمان بدهید
اصغر عاشوری:
افسوس که سردار سلیمانی رفت
سردار سپاه قدس ایرانی رفت
دشمن به خیال خویش آسوده شده
غافل که به جنگ صد سلیمانی رفت
خاطره محقق:
یک جمعۀ تلخ را ورق می‌زد باد
ای داد از این جنون و این استبداد
سردار وطن به دست گرگی وحشی
غلتیده به خون در آتش و بی فریاد
امین شیخ‌الاسلام:
ما مرد نبردیم و ز دشمن داریم
خونخواهی قاسم سلیمانی را
باید که عدو دوباره احساس کند
سنگینی ضرب شست ایرانی را
محمدمهدی معماریان:
درمجلس رهروان چو مهمانی شد
سرتاسر دشت‌ها چراغانی شد
در حلقۀ بی‌سران ابومهدی هم
اندر پی سردار سلیمانی شد
فاطمه سادات آل مجتبی:
می‌گیرد صاحب علم دستت را
باید که ببوسد این قلم دستت را
شاید که فقط نیت دشمن این بود
کوتاه کنند از حرم دستت را
******
بر خصم همیشه راه بستی سردار
یک عمر تو از پا ننشستی سردار
حالا حرم حضرت زینب تنهاست
برخیز اگر چه خسته هستی سردار
علی کاملی:
از خاک، بزرگ فاتحانم! برخیز
سردار بزرگ جاودانم! برخیز
برخیز علی بدون تو تنها شد
ای مالک اشتر زمانم برخیز
سیده نرگس میرفیض:
از قلب شکست، با ظفر می‌آییم
آتش بزنید؛ شعله‌ور می‌آییم
در قامت قاسمِ سلیمانی‌ها
ما را بکشید! زنده‌تر می‌آییم!
دانلود و پخش آنلاین مداحی "ای شهیدی که شد آیینۀ عشق" از سید مجید بنی فاطمه
ای شهیدی که شد آیینۀ عشق
داغت آتش زده بر سینۀ عشق
حامل لشکر انبوه خدا
دست پرورده‌ای از روح خدا
داغ این سینۀ پر سوز شدی
مالک اشتر امروز شدی
همه جا گوش به فرمان ولی
پاسدار حرم بنت علی
حیدر، حیدر! حیدر، حیدر!
زینب از معرکه‌ها دیده تو را
خوش به حالت که پسندیده تو را
تو شدی بندۀ دربار حسین
از غلامان علمدار حسین
راز اخلاص تو بود از ادبت
شهد شیرین شهادت به لبت
همه مبهوت ز پرواز توییم
حاج قاسم! همه سرباز توییم
خون تو رهبر این راه شده
عمر دشمن کم و کوتاه شده
روز دشمن پس از این تاریک است
انتقام تو بسی نزدیک است
حیدر، حیدر! حیدر، حیدر!
انتقام تو خروش همه است
انتقامت به کف فاطمه است
پشت این خون پر از حاصل تو
گور خود را بکند قاتل تو
برکت خون تو بسیار شود
خیبر تازه‌ای تکرار شود
جنگ ما سخت و نفس‌گیر شده
دشمن از جان خودش سیر شده
حیدر، حیدر! حیدر، حیدر!
قاتل تو اگر از دیو بود
یا که در خاک تل آویو بود
می‌رویم از پی او دشت به دشت
ما ز خون تو نخواهیم گذشت
اندکی صبر که نابود شود
تا نیویورک پر از دود شود
آخر از برکت این خون شهید
غرق آتش بشود کاخ سفید
دشمن از لانه که بیرون بکشیم
دودمانش همه در خون بکشیم
حیدر، حیدر! حیدر، حیدر!
مژده که فتح شود آخر راه
قدس از خون تو انشالله
گر چه تو رفتی و صدحیف ولی
هست پرچم به کف سید علی
امر اگر که بکند رهبر ما
این دل معرکه و این سر ما
حیدر، حیدر! حیدر، حیدر!
علاقه مندان برای دانلود و پخش آنلاین این مداحی به اینجا مراجعه کنند
سهیل بعد از شعرای یمانی پرنورترین ستاره آسمان است. وضعیت ستاره سهیل طوری است که پس از طلوع، تا ارتفاع کمی از افق بالا آمده، دوباره سر خم می کند و در افق پنهان می شود (غروب می کند). که اگر افق کاملا" باز باشد می توان آن را در مدت کوتاهی مشاهده کرد. دیدن ستاره سهیل کار ساده ای نیست، و مدت زمانی که این ستاره قابل مشاهده است بسیار کوتاه است.