چند بیت نوستالوژی برای نامه نگاری
چند بیت نوستالوژی برا دهۀ پنجاه و قبل از آن و شاید برای سالهای دهۀ اول شصت.
اون روزایی که نه خبری از تلفن بود، نه اینترنت، نه فضای مجازی و گروههای مختلف اجتماعی.
حتی تو بسیاری از شهرهای کوچک مانند شهر من - راور - چیزی به عنوان کد پستی هم وجود نداشت.
تنها وسیلۀ ارتباط بین دوستان و اقوام از فاصلههای دور و نزدیک نامههایی بود که گاه و بیگاه ارسال میشد.
بیشتر نامهها هم مربوط به سربازان وظیفهای بود که خدمت زیر پرچم یا به قول قدیمیترها، اجباری رو انجام میدادن و گاه در طول دو سال خدمت یک یا نهایت دو بار میتونستن برای دیدن خونواده به مرخصی بیان.
چه بسا در همون شهر محل خدمت، کاری هم دست و پا میکردن و برای تمام عمر همونجا موندگار میشدن.
رسم هم نبود نامه رو در خونه بیارن. بلکه پشت پاکت، یه آدرس سر به راه، مانند یه مغازۀ مشهور رو مینوشتن و پستچی هم نامه رو به اون آدرس تحویل میداد. برای گرفتن نامه باید بارها به اون مغازه مراجعه میکردی و هر بار میشنیدی که هنوز نامهای برای شما نیومده.
خلاصه یه دوران خیلی پر خاطره و عجیبی بود.
یادش بخیر.
اونایی که اون دوران رو تجربه کردن خوب یادشونه این چیزا رو.
نمونۀ شعرهایی که تو نامهها مینوشتن اینا بود:

مرکب در قلم مانند آب است
خجالت میکشم خطم خراب است

ای نا مه که میروی به سویش
از جانب من ببوس رویش

شلامی چو بوی خوش آشنایی
بر آن مردم دیدۀ آشنایی

دوستی با هر که کردم خصم مادرزاد شد
آشیان هر جا گرفتم خانۀ صیاد شد

نمکدان بی نمک شوری ندارد
دل من طاقت دوری ندارد

نامه را گر میبری قاصد زبانی هم بگو
نامه را آهسته بگشا دل در آن پیچیدهام

چه خوش باشد که بعد از انتظاری
به امیدی رسد امیدواری

اگر خنده زني بر خط زشتم
به قرآن مجيد تند تند نوشتم
سهیل بعد از شعرای یمانی پرنورترین ستاره آسمان است. وضعیت ستاره سهیل طوری است که پس از طلوع، تا ارتفاع کمی از افق بالا آمده، دوباره سر خم می کند و در افق پنهان می شود (غروب می کند). که اگر افق کاملا" باز باشد می توان آن را در مدت کوتاهی مشاهده کرد. دیدن ستاره سهیل کار ساده ای نیست، و مدت زمانی که این ستاره قابل مشاهده است بسیار کوتاه است.