گاه یک سلسله ویران شده از آتش آه
گاه یک کوه به هم میخورد از یک پر کاه

آه از احساس زلیخا که نفهمید چرا
یوسف از چاه در آمد خودش افتاد به چاه؟


هر چه در سینه نگه داشته باشی از زهد
میرود از کف تو گاه به یک لحظه نگاه

شب ما ابری و بی ماه خدا میداند
برساند چه کسی بوسۀ مرداب به ماه

توبه کن توبه، اگر هر چه گنهکارتری
مستجابالدعوات است دل غرق گناه