طنزيات از نوع جديد

دوستان عزيز سلام
چند نمونه از طنزياتي كه اين روزها در سراسر نت و در پيامكها زياد به چشم ميخورد را براي اين پست در نظر گرفتم.
در نگاه اول ممكن است تكراري به نظر بيان اما اگه كمي حوصله به خرج بدين و تا آخر بخونين خواهيد ديد كه تكراري نيستن و تغييرات اساسي دارن كه در سراسر وب براي اولين بار است كه با اين شيوه مشاهده و مطالعه خواهيد كرد.
پيروز باشيد
دوستدار شما اسپريچو
رفتم بلیت کانادا بگیرم. زنه میگه
سیاحتیه؟
میگم نه عزيز! زیارتیه میخوام برم امامزاده سید ریچارد!!!
رفتیم سر خاک یکی از فامیلامون. ساکت نشستیم. پسر خالهام میگه
ساکتی!!!
میگم نه عزيز! يه كم صبر كن الان بلند
ميشم برات سیا نرمه نرمه رو ميخونم!!!
یارو عکسمو دیده میگه:اِ اِ اِ اِ اين دماغ خودته؟
ميگم نه! پس دماغ اجدادمه که بینی به بینی، نسل به نسل منتقل
شده الان رسیده به من!!!
با دوستم رفتیم تو یه مغازهی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛
نوبت ما که شد طرف میگه:شما هم عسل میخواین؟!!!
ميگم نه! ما دو تا زنبوریم اومدیم اينجا
استخدام شیم!!!
تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی میگشتیم. یه آدم بيكار اومده داره
با ما رو سنگ قبرا رو میخونه. بعد میگه دنبال قبر کسی میگردین؟
گفتم نه عزيز، ما دستیار حضرت عزرائیليم!!!
اومديم ببینيم کسی زودتر از موقع نمرده باشه!!!
زنگ خونه رو میزنم. مامانم میپرسه میخوای بیای تو؟
ميگم نه عزيز! خودتو ناراحت نكن، میخوام
ببینم اف اف سالمه یا نه!!!
صبح رفتم سر جلسهي کنکور امتحان بدم. مراقب میگه تو هم اومدی
کنکور بدی؟
ميگم نه! پس اومدم اینجا برم دستشویی!!!
ماشینم وسط جاده بنزین تموم کرد. وايسادم لب جاده تا یکی پيدا
بشه 2 لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو به پمپ بنزین برسونم. یکی زد بغل
گفت: آقا! بنزین برا ماشینت میخوای؟!!!
گفتم نه! پس میخوام خودمو باهاش آتیش
بزنم؟!!!
رفتیم پایگاه انتقال خون. میگه شمام اومدین خون بدین؟
ميگم نه! پس ما پشهایم اومدیم
مهمونی؟!!!
ساعت 4 صبح زنگ زده. گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم. میگه
خواب بودی؟!!!
ميگم نه! داشتم سر گلدستهی مسجد
محلمون اذان میگفتم يه كم صدام گرفته!!!
خونمون رو عوض کردیم. به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟
میگه: خط تلفن؟
ميگم نه! منظورم خط نستعلیق بود. ميخوام روزی دوبار هم از
روش بنویسم!!!
برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری. طرف میگه از کسی شکایت دارین؟
ميگم نه! پس اومدم فرار مایکل اسکافیلد رو از فاکس ریور گزارش
کنم!!!
تو این گرما که سگ تب میکنه، رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک
بدین. یارو میگه خنک باشه؟
ميگم نه! پس يه دونه گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه!!!
میگه امتحان چی داری؟ میگم وصایا. میپرسه وصایای امام؟
ميگم نه! پس وصایای الیزابت تیلور؟!!!
بعد از چهار ساعت از جلسهي کنکور تو هوا 40 درجه؛ اومدم خونهي
خواهرم، میگه خستهای؟ اگه نیستی منو ببر یه جایی میخوام خرید کنم.
ميگم نه نه خسته نیستم! تو جلسهي کنکور لحاف دشک انداخته
بودم داشتم قلیون میکشیدم!!!
داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت. همسایهمون میگه
دارید میرید مسافرت؟
ميگم نه قربان! قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم.
به مامانم میگم قوری کجاست؟ میگه: میخوای چای بخوری؟!!!
ميگم نه! میخواستم دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد يه
كاري واسمون كرد!!!
رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟ میگه: برا کباب؟
ميگم نه! برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم میخوام!!!
کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم. بابام میگه میری بنزین
بزنی؟!!!
مي گم نه! میرم آب هویچ بریزم تو
باکش شايد نور چراغاش زیادتر شه!!!
مرغ عشقم مرده و درحالی كه پاهاش رو به بالاس افتاده كف قفس.
دوستم اومده میگه: اِ مرغ عشقت مرد؟
ميگم نه! كمر درد داشت دكتر گفته
باید طاق باز دراز بكشه كف قفس تا حالش بهتر بشه!!!
ماشین رو بردم سرویس، میگم فـــیلترش رو هم عوض كن. میگه: فيلتر
هوا؟
ميگم نه! يه فیلتر شکن جديد بذار رو ماشین تا شبا بتونه باهاش
بیاد فیسبوک!!!
یارو تو مترو داشت چراغ قوه میفروخت. صداش کردم اومده میگه:
چراغ قوه میخوای؟
ميگم نه! یه لقمه میرزا قاسمی آوردم
واسه ناهارم. تنهایی نمیچسبید گفتم بیای باهم بخوریم!!!
داداشم گفت چرا بال بال میزنی؟ چیزی پرید تو گلوت؟
گفتم نه! دارم تمرين ميكنم خودم رو
آماده پروار کنم!!!
به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی
تاریخ خراب شدنش؟
ميگم نه نه! تاریخ عروسی ننه بابای
ماهی رو بخون. میخوام واسشون جشن سالگرد ازدواج
بگیرم!!!
تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد و با صدای خفن شکست.
مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟! ميگم نه عزيز! شیشهی نازک تنهایی دلم بود،
منتها صداش رو گذاشتم رو اکو همگي با هم حال کنیم!!!
بندهي خدا چاقو خورده و در حد بنز داره ازش خون میره. بردیمش اورژانس.
پرستار میگه: آوردین بستریش کنین؟
میگم نه! آوردیمش در راه خدا چند واحد خون اهدا كنه بریم!!!
کله سحر رفیقم میخواست بیاد درس بخونیم. بهش زنگ زدم گفتم:
دوتا نونم بگیر بیار. گفت: واسه صبحونه؟
گفتم نه! واسهي ذخیره سازی براي روزای سخت زمستون!!!
خواهرم از بیرون میاد خونه..میبینه پشت سیستمم. میگه:
کامپیوتر رو روشن کردی؟!!
ميگم نه! عزيز دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش. زل بزن بهش واسه چشات خوبه!!!
رفتم مسجد وضو بگیرم تا نماز بخونم. یه آقایی سر میرسه میگه:
پسر جان ميخواي وضو بگیری؟!
میگم نه! دارم آماده میشم و ميخوام
ماهي قزلآلا صید كنم!!!
نون بربری خریده بودم. همسایهمون منو دیده میگه: نون بربریه؟
ميگم نه! اين ماشین جدیدمه. كارخونه با طرح بربری تولیدش كرده!!!
يارو تو لباس فرم منو دیده. میگه سربازی؟
مي گم نه! پس عضو سیاهي لشگر سریال مختارم، محل فیلمبرداری رو
گم کردم!!!
ساعت 7 صبح رفتم برا امتحان دانشگاه. نگهبان میپرسه امتحان
داری؟
میگم نه! اومدم خمیر بگیرم بدم دست
نونوا!!!
در پارکینگ رو باز کردم برم تو. یارو اومده جلوش پارک کرده میگه
میخوای بری تو؟
ميگم نه! پس درو باز کردم يه كم هوای
کوچه عوض شه!!!
تو هواپیما نشستم دارم دعا میخونم. بغل دستیم میگه دعا میکنی
سالم برسیم؟
ميگم نه عزيز! من خيلي دوست دارم صحنهي سقوط هواپیما رو از
نزدیک ببینم. دعا میکنم سقوط کنیم تا به آرزوم برسم!!!
از بالا در دارم میام تو خونه. بابام از راه رسیده میگه: باز
تو کلید یادت رفت؟
ميگم نه! دارم آمادگی جسمانیمو تست
میکنم امشب قراره با چند تا از دوستام بریم سرقت!!!
یکی زنگ زده میگه: شما فرشادین؟ میگم: نه. میگه: پس اشتباه
گرفتم؟
ميگم نه! من فرشادم. صدای تو رو
شنیدم آلزایمر گرفتم يهويي همه چي یادم رفت !!!
زنه شکمش اومده جلو. رفیق ما میپرسه این خانم حاملهاس؟
ميگم نه! این زن آقا گرگهاس. شنگول
رو خودش خورده، منگول رو داده شوهرش!!!
تا کمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه. رفیقم اومده
میگه داری تعمیرش میکنی؟
ميگم نه! پس دلم گرفته بود. اومدم يه كم باهاش درد دل كنم !!
اومده از خواب بیدارم کرده میگه خواب بودي؟
ميگم نه! نصف شبی داريم قايم باشك بازي ميكنيم. دوستم چشم
گذاشته منم رفتم زیر پتو قایم شدم.
حسینی بای دست پسره رو گرفته میگه: با یاد كی میری کنکور
بدی؟ پسره میگه: با یاد خدا. ميگه جدي؟
يكي نيس بگه نه ميخواستي يارو بگه با
یاد دوست دخترم دارم میرم سر جلسه؟!!!
با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش. دکتر میگه میخوای بینی تو
کوچک کنی؟
ميگم نه! دكتر اومدیم مشورت كنيم اگه
شما تاييد كنين بکوبیمش 3 طبقه بسازینش!!!
کامپیوترم یه ویروس گرفته بود. رفتم کلی پول آنتی ویروس
اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده: آیا مطمئن هستید که میخواهید
این ویروس را حذف کنید؟
ميگم نه! پس میخوام ازش نگهداری کنم بزرگ شه، وقت پيري بشه
عصای دستم و نور چشام!!!
سر
جلسهي کنکور گزارشگر اومده بالاي سر بچه. میگه اومدی کنکور بدی؟
پسره ميگه نه!
اومدم ببینم چه خبره اینجا اينقدر شلوغه!!!
دیشب رفتیم استخر.
طرف میپرسه: میخواین شنا کنین؟
ميگم نه! اومدیم
از امکانات رفاهیتون بازدید کنیم.
به راننده تاکسی
میگم مرسی نگه دارید. میگه: پیاده میشی؟
ميگم نه! میخوام
ببینم لنت ترمزت سالمه و خوب كار ميكنه؟!!
به شوهرم میگم
موجودی حسابت چقدره؟ میگه: پول میخوای؟
ميگم نه! میخوام
با يه حساب سر انگشتي ببینم چقدر با بیل گیتس فاصله داریم؟!!
ساعت ١١ اومدم
خونه. همسرم میگه: الآن اومدی؟
ميگم نه! ٢ ساعت
پیش اومدم. الان داره تکرارش پخش می شه!!!
گفتم: غم تو
دارم. گفتا: غمت سر آید.
ميگم نه! پس میخوای
یه عمر غم تو رو داشته باشم؟!!
تو اداره پشت میز
کارم نشستهام. ارباب رجوع اومده میگه: کارمند اینجایین؟
ميگم نه! پس من
رئیس سازمان هوا فضای ناسام. فقط اومدم اينجا کار تو رو راه بندازم!!!
با دوستم رفتیم
خرید. برگشتیم دیدیم ماشینش نیست. میگه: يعني دزدیدنش؟!!
ميگم نه! از بس
منتظر ما وایساد خسته شد. پيامك داد گفت: من میرم، خودتون بیاین!!!
میگم آقا خمیر
دندون سفید کننده میخوام؟ میگه برا دندونات؟
ميگم نه! میخوام
کاسه دستشویی رو برق بندازم.!!
مگس اومده تو
خونه، رفتم حشره کش آوردم. زنم میگه: میخوای بکشیش؟
ميگم نه! پس میخوام
بزنم زیر بغلش بوی عرق نده!!!
سوسک اومده تو
اتاق دمپایی رو دادم همسرم. میگه: بزنمش؟
ميگم نه
عزيزجون! بده پاش کنه بتونه تندتر بدوه !!
رفتم داروخونه، میگم:
باند دارین؟ میگه: واسه زخم؟
ميگم نه! يه
دونه باند فرودگاه بدين، حیاط خونهمون خراب شده. بابام يك ساعته همینجوري داره
با هواپیماش دور خونه میچرخه!!!
میگم لباسا رو
انداختی تو وان بشوری؟
ميگه نه! پس میخوام
سوراخاش پیدا شه پنچری شونو بگیرم.!!
رفتم داروخونه به
یارو میگم شامپو ویتامینه میخوام. طرف با یه قیافه حق به جانب که مثلا خیلی
حالیش میشه و من چیزی حالیم نیست، به یه حالتی غمزه مانند میگه شامپو واسه موهات
دیگه؟
ميگم نه! شامپو
ویتامینه واسه فرش میخوام که گلهاش سریعتر رشد کنن.!!
پلیس ماشینو
خوابوند. رفتم خلافی و جریمه رو دادم، کاراشو کردم، بعد رفتم پارکینگ تحویلش
بگیرم. مسئولش میپرسه: اومدی ماشینو ببری؟
ميگم نه! اومدم
ملاقاتش! براش ۲ نخ سیگار آوردم تنهایی بش بد نگذره.!!!
ته صف نونوایی
وایسادم. یارو میاد میگه شما هم تو صفی؟
ميگم نه! من نقش
زنبیلو بازی میکنم. منتظرم صاحبم بیاد.!!!
تو حیاط آتش روشن
کردم. داداشم میگه میخوای کباب بزنی؟
ميگم نه داداش!
دارم با سرخپوستای ونزوئلا تبادل اطلاعات سیاسی میکنم.!!
سر سهروردی
وایسادم. میگم: راه آهن! تاکسیه اومده میگه: مطمنی میبرنت؟
ميگم نه! اومدم
منتظر تو بمونم بهت بگم راه آهن. تو بگی نه!
بعد باهم كلي بخندیم، سرانهي خنده مملکتو بالا ببریم.!!!
به یارو میگم
شارژر سوزنی نوکیا داری؟ میگه میخوای گوشیتو شارژ کنی؟
ميگم نه! پس میخوام
باهاش شلوارمو وصله کنم؟!!


سهیل بعد از شعرای یمانی پرنورترین ستاره آسمان است. وضعیت ستاره سهیل طوری است که پس از طلوع، تا ارتفاع کمی از افق بالا آمده، دوباره سر خم می کند و در افق پنهان می شود (غروب می کند). که اگر افق کاملا" باز باشد می توان آن را در مدت کوتاهی مشاهده کرد. دیدن ستاره سهیل کار ساده ای نیست، و مدت زمانی که این ستاره قابل مشاهده است بسیار کوتاه است.