یکی از بحث‌های مهم موفقیت این است:

تا جایی که می‌توانید از آدم های منفی حذر کنيد و تا جایی که توانايي داريد به آدم‌های مثبت بچسبيد.

چرا؟
چون انرژی آنها روی من و شما اثر می‌گذارد.

اگر آدم مثبت دیدی بايد چکار ‌کنید؟ بايد بچسبيد بهش!

اگر هم آدم منفی دیدید ، بايد فرار كنيد و به او نزديك نشويد!

چون "افسرده دل ، افسرده کند انجمنی را"

يا با عرض معذرت و با عذرخواهي زياد ،

"اسب تازی گر ببندی چند روزي نزد خر ، رنگشان همگون نگردد ، طبعشان همگون شود"

وقتي یک ماه با یك آدم غرغرو راه برويد ، بعد از اين مدت ، خودت هم راه میروی و غر می‌زنی.

قدیم یك موضوعی بود به نام "مجاورت". اگر عارفی و یا پهلوانی بود ، عده‌ای به نام "مرید و نوچه" دور و بر این‌ها بودند. این مریدها و نوچه‌ها هميشه حس خوبی داشتند. این حس خوب به خاطر چی بود؟

به دليل انرژی فوق‌العاده مثبت آن عارف و پهلوان!

هاله‌های انرژی در پیرامون دو قسمت از بدن ما تراکم بیشتری دارند. چشم‌ها و دست‌ها.

دوست من! بدان زمانی که:

- حالم خوب نیست ،

- عصبانیم ،

- غر می‌زنم ،

چشم‌های من دروازه‌ی انتقال انرژی منفی هستند.

دوست من ، وقتی حالت خوب نیست ، حق نداری وارد خانه بشوید.

 زيرا به محض این‌که شما با حالت منفی وارد خونه می‌شوید و شروع به سلام و احوالپرسي با دیگران می‌کنید ، انرژی منفی را از طریق چشم‌ها به اعضای خانواده منتقل می‌کنید. نتیجه این می‌شود که نیم ساعت بعد یا دارید توي سر هم‌دیگر می‌زنید و یا هر کدام خسته و کوفته و داغون در گوشه‌اي از خانه ولو شده‌اید!

اول کیسه‌ي زباله‌ي انرژی‌های منفی را پشت در بگذاريد ، بعد وارد خانه شويد.

خانمی تعریف می‌کرد: "من یك گلدان گل در خانه داشتم كه آن را خیلی دوست داشتم. سفري 4 ماهه برايم پیش آمد که مجبور شدم به آمریکا بروم. به خواهرم گفتم در هنگامي كه من در مسافرت هستم ، هر روز بیا و این گلدان را آب بده. خواهرم نيز قبول کرد. من به سفر رفتم و در برگشت دیدم گلدان خشک شده! به خواهرم گفتم تو گلدان را آب ندادی و او می‌گه به خدا آب دادم!

من گفتم: من حق را به خواهرتان می‌دهم. قول می‌دهم که او به گلدان آب داده است.

بعد از خواهرش پرسیدم: خانم محترم ، خداییش وقتي از خانه که بیرون می‌آمدی و مسافتي طولانی را طي می‌كردی که به گلدان آب بدهید ، وقتي به نزديك گلدان مي‌رسيديد ، چپ چپ به آن نگاه نمی‌کردید؟

خواهرش گفت: دقیقا چنین حالتی داشتم.

گفتم: شما با انرژی منفی چشمت ، گل را خشک کردی!

 بايد توجه داشت كه عکس این موضوع هم صادق است.

وقتی حالمان خوب است ، چشم‌های ما دروازه‌ي انتقال انرژی‌های مثبت است.

پس هنگامي كه حالتان بد است ، به عزیزانتان نگاه نکنید.

و زماني كه حالتان خوب است ، تا می‌توانید به عزیزانتان نگاه کنید. 

هلند بزرگ‌ترین صادر کننده‌ی گل جهان است. دانشمندان هلندی در ارتباط با گل‌ها و گياهان تستی را انجام داده‌اند. براي انجام اين تست ، بچه‌های مهد کودکی را به مزارع گل بردند و به آنها گفتند: شما در مسیرهایی که بین ردیف‌های گل وجود دارد بازی کنید و راه بروید و بدوید ولی به گل‌ها صدمه نزنید.

پس از انجام تست مشاهده كردند جاهایی که بچه‌ها را بردند و بچه‌ها در آنجا بازی کردند ، گل‌های آن محل ، هم با نشاط‌تر شدند و هم شاداب‌تر و زود‌تر هم رشد کردند. نتیجه‌ی تحقیقات را به دولت هلند اعلام کردند.

دولت هلند بخشنامه‌ای به مهد کودک‌ها داد که هر مهد کودک موظف است هفته‌ای یک روز ، مهد را تعطیل کرده و بچه‌ها را به مراکز پرورش گل ببرد تا بچه‌ها در آنجا بازی کنند.

دوستان عزیز ، به ياد داشته باشيد اگر حالمان خوب باشد ، چشم‌های ما دروازه‌ی انتقال انرژی مثبت است و اگر حالمان بد باشد ، دروازه‌ی انتقال انرژی منفی است.