ما به جشنت ای معلم شاد و خندان آمديم

روز تجليل مقامت را به ميدان آمديم

دسته های گل به دست از باغ عرفان آمديم

تهنيت گویان برايت از دل و جان آمديم

مرحبا گويان تو را مدح و ثنا خوان آمديم

 

اي كه باشد راز دانش نقش در سيمای تو

حكمت و پند است هر يك نكته ی زيبای تو

افتخار مملكت از گوهر والای تو

وارث علم پيامبر از يكي اسمای تو

با اميد تو به سوي اين دبستان آمديم

 

ای معلم! نام پاكت آيت آدم گری

با كمال نام خود جان را عجب مي پروری

پادشاهان از تو می يابند مُلك و سروری

اي كه از وهم و گمان ما بسی بالاتری

در چنين محفل به پاس تو شتابان آمديم

 

مشعل تابان عرفان را چو بر افروختيم

خرمن جهل و جهالت را سراپا سوختيم

دانش و علم و هنرهایی كه ما اندوختيم

حرف حرف و نقطه نقطه از شما آموختيم

زان سبب جشن تو را تبريگ گويان آمديم

 

جسم و جانت از گزند روزگاران دور باد

خانه ی نام نشانت تا ابد معمور باد

هر كه بدبين تو می باشد دو چشمش كور باد

دوستانت دايمأ اندر جهان مسرور باد

اين چنينت خواسته از ذات رحمان آمديم