بيانيه شماره يك و شماره دو محمد مايلي كهن
سلام
خدمت دوستان گرامي عرض كنم كه بنده چون اهل فوتبال نيستم در باره بيانيه هاي آقاي مايلي كهن هيچ اظهار نظري نمي توانم بكنم. فقط چون براي خودم جالب بود كه بدانم متن اين بيانيه ها چيست آنها را در سايتهاي مختلف جستجو كردم و در اينجا آوردم كه اگر كسي دوست داشت مطالعه كند.
اما يك نكته براي همه ايرانيان مورد سئوال است كه چرا بايد چنين باشد؟ چرا در مملكت ما اوضاع به گونه اي است كه حرمتها شكسته شده است؟ چرا ما به خودمان اجازه مي دهيم با هر لفظ و هر گونه ادبياتي به هم اهانت كنيم؟ چرا تماشاگران به خودشان اجازه مي دهند به مربي، داور، بازيكن، تيم رقيب، تيم خودي و ... توهين كنند؟ آيا اگر به امثال مايلي كهن در ورزشگاه اهانت نمي شد او به خود اين اجازه را ميداد كه بيانيه صادر كند؟ مگر برد و باخت در فوتبال (آن هم فوتبال داخلي) چقدر ارزش دارد كه ما گاهي به خاطر آن رفاقت، مسلماني و انسانيت را فراموش مي كنيم؟ اظهار نظر در باره اتفاقات چند روز اخير به عهده خودتان. من نه طرفدار مايلي كهن هستم نه طرفدار قلعه نويي. فقط و فقط دوست دارم تيم ملي كشورم اگر به جام جهاني هم نمي رود حداقل از نظر اخلاق و انضباط و روحيه جوانمردي و پهلواني هميشه اول باشد كه نيست.
به اميد آن روز ستاره سهيل
******************************************************************
محمد مايليكهن در بيانيهاي به صحبتهاي اخير امير قلعه نويي به شدت انتقاد كرد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، متن كامل بيانيهي مايليكهن به اين شرح است:
مردم عزيز، قهرمان و دوست داشتني ايران سربلند و هميشه جاويد
اين روزها پس از مسابقهي شرافتمندانهاي كه تيم سايپا با جوانان برومند و شايستهاش در برابر رقيب قابل احترام خود انجام داد و به اذعان همه، تيم سايپا صرفا به ارايهي يك بازي كاملا جوانمردانه و پاك پرداخت، اما متاسفانه چه به هنگام مسابقه (در ورزشگاه) و چه پس از آن، طي روزهاي اخير مورد هجوم ناجوانمردانهترين الفاظ كه تنها از شعبان بيمخها و نوچههايشان برميآمد، پرداخته و در صدد آن برآمدند تا ضعفهاي فني خود را به همه كس و همه چيز غير از خود نسبت داده و هر آنچه كه خود و نوچههايشان لايق آن هستند با سياهنمايي هرچه تمامتر به اين و آن نسبت بدهند تا شايد بتوانند ضعفهاي فني خود را به گونهاي از چشم اين و آن پنهان داشته و لاپوشاني نمايند.
لذا به همين منظور به اين آقايان كوتوله و سياهكار (كليوم) كه حتي فاقد مدرك تحصيلي براي گروهبان قندلي شدن بوده، اما لقب ژنرال را يدك ميكشند اعلام ميدارم تا از گل دقيقهي 90 سايپا و از درس و پيامي كه آن گل به بزرگي و پهناي ايران عزيز اسلاميمان به همراه خود داشت پند گرفته و هرچه سريعتر دست از نوچه بازي و نوچهپروري برداشته و از كارهاي ناصواب و عوام فريبي خودداري نمايند، بديهي است كه هيچ دستي برتر و بالاتر از دست خداوند عزوجل نبوده و اوست كه اگر بخواهد كسي را خوار نمايد خوار و اگر عزيز بدارد عزيز خواهد داشت و هيچ برگي بياذن او بر زمين نخواهد افتاد.
اين مطالب شامل همهي گنده باقاليهايي كه به عنوان نوچه در كنار اين آدم كوتوله هستند نيز ميشود.
والسلام، محمد مايليكهن
اما بيانيه دوم محمد مايلي كهن كه از آن به عنوان استعفا نامه هم ياد شد.
به گزارش ايسنا، محمد مايلي كهن پس از نشست روز گذشته در فدراسيون فوتبال كه در آن از استعفا سخن گفته بود، امروز رسما از سرمربيگري تيم ملي فوتبال ايران استعفا كرد.
در استعفا نامهي مايلي كهن آمده است:
مربي شدن چه آسان، آدم شدن محال است
نميدانم چه بگويم، چه بنويسم. به قول مجري محترم برنامه نود، اين روزها بلوايي در فوتبال ما به وجود آمده كه قداست آن را زير سوال برده كه همه آن ناشي از بيانيه احمقي به نام مايلي كهن است. بله؛ محمد مايلي كهن. اين مزدور به مردم و ميهن، كه به يكباره تمام قداست و زيبايي فوتبال ما را شكسته و تنها نيمه خالي ليوان را ديده و همواره فرياد سر ميدهد اي مردك (مايلي كهن) چگونه به خودت اجازه دادي با الفاظي مانند گنده باقالي، كوتوله و ... تقدس شعاري حماسي مانند توپ، تانك، فشفشه و ... را از بين ببري. شعار پرمحتوا و زيبايي كه در عين سادگي در مقاطع مختلف كاربرد اساسي داشته؛ نه تنها در روابط با مايلي كهن بلكه ديگران نيز از آن بيبهره نميمانند.(داور، بازيكن، مربي و ...)
اي خائن (مايلي كهن) آدم بيمنطق و نادان چرا و با كدام منطقي توي احمق به هنگام مسابقه تيم سايپا با استقلال تهران، هنگامي كه شعار ميدادند توپ، تانك، فشفشه، مايلي كهن و... توي نادان در صندليت نشستي و دم برنياوردي. اي مردك چرا با ديگران هم آواز نشدي و آن شعار را تو نيز سر ندادي، تازه گناه بزرگتر اينكه چرا گوش پسرت (از معدود دفعاتي بود كه در ورزشگاه حاضر ميشد) را نكشيدي و به او نگفتي كه پسرم تو هم اين شعار زيبا و بيمانند را هم صدا با تماشاچيان فهيم زمزمه كن. توپ، تانك، فشفشه و ...
پسرم آنها به دليل حضور مبارك تو در كنار من سنگ تمام گذاشتند و دارند پدرت را بيش از هميشه مورد لطف و تشويق خود قرار ميدهند.
پسرم هيچ ميداني كه پدرت در تمامي دوران قهرمانياش اين گونه مورد لطف و حمايت قرار نگرفته بود. به راستي اي مزدور، خائن، گلادياتور، با كدام منطق و جسارتي به خود اجازه دادي كه بازيكنانت بدون غل و زنجير در مسابقات حاضر شوند.
اي مردك عقبمانده در هزاره سوم با كدام جسارتي اين همه اتحاد و همدلي بين تماشاگران را ناديده گرفته و درصدد آن هستي تا در بين آنها فاصله انداخته و اختلاف به وجود آوري. چگونه است كه چشمانت را بستي و بهترين تماشاگران دنيا را نميبيني.
اي بدبخت فلك زده، اي مردك عقب افتاده، بيشتر اين عقبافتادگيات به خاطر اين است كه نميخواهيم تماشاگرنماهاي واقعي را از كانال تلويزيوني همسايه ببينيم، هر چند چند بار دعوت شدي و ديدي كه تماشاگرنماها چگونه بازيكنانشان را وقتي گل ميزنند ميروند و در بغل آنها قرار ميگيرند. اگر تماشاگرنماها نبودند كه ميبايستي تكه بزرگ بازيكن، گوش او ميشد. بيچاره در به در از آن جا مانده، از اين جا رانده. اگر او تماشاگرنما نبود كه فاصله سكوهاي تماشاگران با زمين مسابقه از بين نميرفت و مي بايستي بين آنها خندقي كنده ميشد.
بله آنها تماشاگرنما هستند كه پس از اتمام بازي براي هر دو تيم دست ميزنند. اصلا آنها نه تنها تماشاگرنما هستند بلكه شرف و غيرت و مردانگي ندارند. مگر ميشود تيم مورد علاقهشان بازي را واگذار كند و او براي تيم خود و رقيبش دست بزند.مگر ميشود تيم مورد علاقهاش در پايان مسابقه بازي را واگذار كند و رگ گردنش بيرون نزند. مگر نميديدي كه اين مسابقه آخرين مسابقه تيم مورد علاقه او و تو ميباشد. پس بايد بر اساس اصول حرفهاي گري از هر طريق ممكن و با هر ترفند در اين مسابقه پيروز از زمين خارج شود.
اينها را كه ديدم و شنيدم به خود آمده و گفتم پس اي آدم كوتوله اين اراجيف چه بود كه در بيانيه اول نوشتي. اين همه غوغا و بلوا در فوتبال نجيب و پاك ما بوجود آوردي. از خودت خجالت بكش و به خاطر اين همه پاكي، دوستي، صميميت، اتحاد، مردانگي، تماشاگر خوب، بازيكن خوب، داور خوب، مربي خوب، مدير خوب، ورزشگاه خوب، فدراسيون خوب، روزنامه خوب، خبرنگار خوب، تلويزيون خوب، راديوي خوب و خيلي خوبهاي ديگر و به خاطر اينكه قداست اين همه خوبيها را شكستي از همه معذرت بخواه و طلب عفو كن و با صداي بلند بگو من لايق و شايسته مربيگري تيم ملي كشورم نيستم و از اول هم ما اشتباه بوديم.
عجيب است كه رودهدرازي ميكنم اما اين پسر؛ عليرضا (نوهام) اين شعر را ميخواند: يك توپ دارم قلقلي، سرخ و سفيد و آبي، ميزنم زمين هوا ميره، نميدوني تا كجا ميره. من اين توپو نداشتم، مشقامو خوب نوشتم، بابام بهم عيدي داد يك توپ قلقلي داد.
بابا، عليرضاي بهتر از جانم تو هم وقت گير آوردي اما به خودم ميآيم و ميگويم اين پسر 3 ساله از من كوتوله 55 ساله عقلش بيشتر است. صدايش ميكنم و ميگويم، عزيزم عجب توپي، عجب صفايي، عجب معرفتي، عجب مروتي، عجب مردانگي، عجب دوستي، بابا عليرضاي بهتر از جانم مي شه به من هم يكي از اون توپ ها را بدي و با همان پاكي و صداقت صميميت و معصوميت تو.
محمد مايلي كهن از همه جا رانده و مانده اما يارب نظر تو برنگردد.
سهیل بعد از شعرای یمانی پرنورترین ستاره آسمان است. وضعیت ستاره سهیل طوری است که پس از طلوع، تا ارتفاع کمی از افق بالا آمده، دوباره سر خم می کند و در افق پنهان می شود (غروب می کند). که اگر افق کاملا" باز باشد می توان آن را در مدت کوتاهی مشاهده کرد. دیدن ستاره سهیل کار ساده ای نیست، و مدت زمانی که این ستاره قابل مشاهده است بسیار کوتاه است.